بازدید امروز : 211
بازدید دیروز : 42
علت دیدن خوابهای معنوی چیست؟
در پاسخ به مطالب ذیل توجه کنید :
1- مکانیسم خواب پیچیده و ناشناخته است و میزان آگاهی بشر از فرایند و چگونگی شکل گرفتن آن ناچیز و سطحی است .
2- هر چند نمی توان قاعده ای کلی برای دیدن خواب های معنوی بیان کرد و چار چوب مشخصی برای ان ترسیم نمود ولی بی شک انس با خدا واطاعت الهی و عمل به دستورات دین و نورانیت دل و تقوا و نیت صاف و اعمال صالح درتحقق آن تاثیر فراوانی دارند .
3- برای اگاهی بیشتر در مورد پدیده خواب به توضیح ذیل توجه کنید :
مساله رؤیا و خواب دیدن، همیشه از مسائلى بوده است که فکر افراد عادى و دانشمندان را از جهات مختلفى به خود جلب کرده است.
این صحنههاى زشت و زیبا، وحشتناک و دلپذیر، سرورآفرین و غم انگیز که انسان در خواب مىبیند چیست؟!.
آیا اینها مربوط به گذشته است که در اعماق روح انسان لانه کرده و یا تغییرات و تبدیلاتى خودنمایى مىکنند و یا مربوط به آینده است که بوسیله دستگاه گیرنده حساس روح آدمى از طریق ارتباط مرموزى از حوادث آینده عکسبردارى مىنماید، و یا انواع و اقسام مختلفى دارد که بعضى مربوط به گذشته و بعضى مربوط به آینده و قسمتى نتیجه تمایلات و خواستهاى ارضا نشده است.
ب- قرآن در آیات متعددى صراحت دارد که حد اقل، پارهاى از خواب ها، انعکاسى از آینده دور یا نزدیک مىباشد.
در داستان خواب یوسف ، و همچنین داستان خواب زندانیان که در آیه 36 سوره یوسف و داستان خواب عزیز مصر که در آیه 43 این سوره آمده به چند نمونه خواب برخورد مىکنیم که همه آنها از حوادث آینده پرده برداشته است، بعضى از این حوادث نسبتا دور مانند خواب یوسف که مىگویند بعد از چهل سال به تحقق پیوست و بعضى در آینده نزدیکتر مانند خواب عزیز مصر و هم بندهاى یوسف به وقوع پیوست.
در غیر این سوره اشاره به خواب هاى تعبیردار دیگرى نیز شده، مانند رؤیاى پیغمبر ص که در سوره فتح به آن اشاره شده و خواب ابراهیم که در سوره صافات آمده است (این خواب، هم فرمان الهى بود و هم تعبیر داشت).
جالب اینکه در روایتى از پیامبر ص چنین مىخوانیم: الرؤیا ثلاثة بشرى من اللَّه و تحزین من الشیطان و الذى یحدث به الانسان نفسه فیراه فى منامه: خواب و رؤیا سه گونه است گاهى بشارتى از ناحیه خداوند است گاه وسیله غم و اندوه از سوى شیطان، و گاه مسائلى است که انسان در فکر خود مىپروراند و آن را در خواب مىبیند .
روشن است که خواب هاى شیطانى چیزى نیست که تعبیر داشته باشد، اما خواب هاى رحمانى که جنبه بشارت دارد حتما باید خوابى باشد که از حادثه مسرت بخش در آینده پرده بردارد.
ج- لازم است در اینجا به نظرات مختلف که در باره حقیقت رؤیا ابراز شده به طور فشرده اشاره کنیم:
در باره حقیقت رؤیا تفسیرهاى زیادى شده است که مىتوان آنها را به دو بخش تقسیم کرد:
1- تفسیر مادى. 2- تفسیر روحى.
مادی ها مىگویند رؤیا چند علت می تواند داشته باشد:
الف- ممکن است خواب دیدن و رؤیا نتیجه مستقیم کارهاى روزانه انسان باشد، یعنى آنچه براى انسان در روزهاى گذشته روى داده به هنگام خواب در مقابل فکرش مجسم گردد.
ب- ممکن است یک سلسله آرزوهاى بر آورده نشده باعث دیدن خواب هایى شود، همانطور که شخصى تشنه، آب در خواب مىبیند و کسى که در انتظار سفر کردهاى است آمدن او را از سفر بخواب مىبیند (و از قدیم گفتهاند شتر در خواب بیند پنبه دانه! ...)
ج- ممکن است ترس از چیزى باعث شود که انسان خواب آن را ببیند زیرا مکرر تجربه شده است کسانى که از دزد وحشت دارند شب خواب دزد میبینند (ضرب المثل معروف دور از شتر به خواب و خواب آشفته نبین اشاره به همین حقیقت است).
فروید و پیروان مکتب فروید یک نوع تفسیر و تعبیر مادى دیگرى براى خواب دارند:
آنها طى مقدمات مشروحى اظهار مىدارند که: خواب و رؤیا عبارت است از ارضاى تمایلات واپس زده و سرکوفتهاى که همیشه با تغییر و تبدیل هایى براى فریب من به عرصه خودآگاهى روى مىآورند.
توضیح اینکه بعد از قبول این مسئله که روان آدمى مشتمل بر دو بخش است بخش آگاه (آنچه به تفکرات روزانه و معلومات ارادى و اختیارات انسان ارتباط دارد) و بخش ناآگاه (آنچه در ضمیر باطن به صورت یک میل ارضا نشده پنهان گردیده است) مىگویند:
بسیار مىشود امیالى که ما داریم و به عللى نتوانستهایم آنها را ارضا کنیم و در ضمیر باطن ما جاى گرفتهاند، به هنگام خواب که سیستم خود آگاه از کار مىافتد براى یک نوع اشباع تخیلى به مرحله خودآگاه روى مىآورند، گاهى بدون تغییر منعکس مىشوند (همانند عاشقى که محبوب از دست رفته خود را در عالم خواب مشاهده میکند) و گاهى تغییر شکل داده و به صورتهاى مناسبى منعکس میشوند که در این صورت نیاز به تعبیر دارند.
بنا بر این رؤیاها همیشه مربوط به گذشته است، و از آینده هرگز خبر نمىدهد، تنها می توانند وسیله خوبى براى خواندن ضمیر ناآگاه باشند، و به همین جهت براى درمان بیماری هاى روانى که متکى به کشف ضمیر ناآگاه است بسیار می شود که از خواب هاى بیمار کمک میگیرند.
بعضى از دانشمندان غذا شناس میان خواب و رؤیا و نیازهاى غذایى بدن رابطه قائل هستند و معتقدند که مثلا اگر انسان در خواب ببیند از دندانش خون میچکد لا بد ویتامین ث بدن او کم شده است! و اگر در خواب ببیند موى سرش سفید گشته معلوم میشود گرفتار کمبود ویتامین ب شده است!!.
و اما فلاسفه روحى تفسیر دیگرى براى خواب ها دارند، آنها می گویند، خواب و رؤیا بر چند قسم است:.
1- خواب هاى مربوط به گذشته زندگى و امیال و آرزوها که بخش مهمى از خواب هاى انسان را تشکیل میدهد.
2- خواب هاى پریشان و نامفهوم که معلول فعالیت توهم و خیال است (اگر چه ممکن است انگیزههاى روانى داشته باشد).
3- خواب هایى که مربوط به آینده است و از آن گواهى مىدهد.
شک نیست که خواب هاى مربوط به زندگى گذشته و جان گرفتن و تجسم صحنههایى که انسان در طول زندگى خود دیده است تعبیر خاصى ندارند، همچنین خواب هاى پریشان و به اصطلاح اضغاث احلام که نتیجه افکار پریشان، و همانند افکارى است که انسان در حال تب و هذیان پیدا می کند نیز تعبیر خاصى نسبت به مسائل آینده زندگى نمی تواند داشته باشد، اگر چه روانشناسان و روانکاوان از آنها به عنوان دریچهاى براى دست یافتن به ضمیر ناآگاه بشرى استفاده کرده و آنها را کلیدى براى درمان بیماری هاى روانى می دانند، بنا بر این تعبیر خواب آنها براى کشف اسرار روان و سرچشمه بیماری ها است نه براى کشف حوادث آینده زندگى.
و اما خواب هاى مربوط به آینده نیز داراى دو شعبه است، قسمتى خواب هاى صریح و روشن مىباشند که به هیچ وجه تعبیرى نمىخواهند و گاهى بدون کمترین تفاوتى با نهایت تعجب، در آینده دور یا نزدیک تحقق مىپذیرد میباشد.
دوم خوابهایى است که در عین حکایت از حوادث آینده بر اثر عوامل خاص ذهنى و روحى تغییر شکل یافته و نیازمند به تعبیر است.
براى هر یک از این خوابها نمونههاى زیادى وجود دارد که همه آنها را نمىتوان انکار کرد، نه تنها در منابع مذهبى و کتب تاریخى نمونههایى از آن ذکر شده بلکه در زندگى خصوصى خود ما یا کسانى که میشناسیم مکرر رخ داده است به اندازهاى که هرگز نمىتوان همه را معلول تصادف دانست.
در اینجا چند نمونه از خوابهایى که بطرز عجیبى پرده از روى حوادث آینده برداشته و از افراد مورد اعتماد شنیدهایم یادآور مىشویم.
1- یکى از علماى معروف و کاملا مورد وثوق همدان مرحوم اخوند ملا على از مرحوم آقا میرزا عبد النبى که از علماى بزرگ تهران بود چنین نقل مىکرد:
هنگامى که در سامرا بودم هر سال مبلغى در حدود یکصد تومان از مازندران براى من فرستاده مىشد، و به اعتبار همین موضوع قبلا که نیاز پیدا مىکردم قرضهایى مینمودم و بهنگام وصول آن وجه، تمام بدهىهاى خود را ادا مىکردم.
یک سال بمن خبر دادند که امسال وضع محصولات بسیار بد بوده و بنا بر این وجهى فرستاده نمىشود! بسیار ناراحت شدم و با همین فکر ناراحت خوابیدم، ناگهان در خواب پیامبر اسلام ص را دیدم که مرا صدا زد و گفت: فلان کس! برخیز در آن دولاب را باز کن (اشاره به دولابى کرد) و یک صد تومان در آن هست بردار. از خواب بیدار شدم چیزى نگذشت در خانه را زدند بعد از ظهر بود دیدم فرستاده مرحوم میرزاى شیرازى مرجع بزرگ تقلید شیعیان است گفت :
میرزا شما را مىخواهد. من تعجب کردم که در این موقع براى چه آن مرد بزرگ مرا مىخواهد رفتم دیدم در اطاق خود نشسته، (من خواب خود را بکلى فراموش کرده بودم) ناگاه مرحوم میرزاى شیرازى به من گفت: میرزا عبد النبى در آن دولاب را باز کن و یکصد تومان در آنجا هست بردار، بلا فاصله داستان خواب به نظرم آمد و از این حادثه سخت تعجب کردم خواستم چیزى بگویم، احساس کردم او مایل نیست سخنى در این زمینه گفته شود، وجه را برداشتم و بیرون آمدم.
2- دوستى که مورد اعتماد است نقل مىکرد نویسنده کتاب ریحانة الادب مرحوم تبریزى فرزندى داشت دست راست او ناراحت بود (شاید روماتیسم شدید داشت) به طورى که به زحمت مىتوانست قلم به دست بگیرد، بنا شد براى معالجه به آلمان برود او مىگوید: در کشتى که بودم خواب دیدم مادرم از دنیا رفته است، تقویم را باز کردم و جریان را با قید روز و ساعت نوشته چیزى نگذشت که به ایران آمدم جمعى از بستگان به استقبال من آمدند دیدم لباس مشکى در تن دارند، تعجب کردم و جریان خواب به کلى از خاطرم رفته بود، بالآخره تدریجا به من حالى کردند که مادرم فوت کرده بلافاصله بیاد جریان خواب افتادم، تقویم را بیرون آوردم و روز فوت را سؤال کردم دیدم درست در همان روز مادرم از دنیا رفته بود!.
3- نویسنده معروف اسلامى سید قطب در تفسیر خود فى ظلال القرآن ذیل آیات مربوط به سوره یوسف چنین مىنویسد: اگر من تمام آنچه در باره رؤیا گفتهاید انکار کنم هیچگاه نمىتوانم جریانى را که براى خودم هنگامى که در آمریکا بودم واقع شد انکار نمایم، در آنجا من در خواب دیدم که خواهر زادهام خون چشمانش را فرا گرفته بود و قادر به دیدن نیست (خواهرزادهام با سایر اعضاى خانوادهام در مصر بودند) من از این جریان متوحش شدم، فورا نامهاى براى خانوادهام به مصر نوشتم و مخصوصا از وضع چشم خواهر زادهام سؤال کردم، چیزى نگذشت که جواب نامه به دستم رسید نوشته بودند که چشم او مبتلا به خونریزى داخلى شده و قادر به دیدن نیست و هم اکنون مشغول معالجه است.
قابل توجه اینکه خونریزى داخلى چشم او طورى بود که در مشاهده معمولى قابل رؤیت نبود و تنها با وسائل پزشکى دیدن آن میسر بود ولى به هر حال از بینایى چشم محروم گشته بود، من حتى این خونریزى درونى را در خواب به شکل آشکار دیدم!.
خوابهایى که پرده از روى اسرارى برداشته و حقایقى مربوط به آینده و یا حقایق پنهانى مربوط به حال را کشف کرده بیش از آن است که حتى افراد دیر باور بتوانند انگشت انکار روى همه آنها بگذارند، و یا آنها را حمل بر تصادف کنند.
با تحقیق از دوستان نزدیک خود غالبا مىتوانید به نمونههایى از این خوابها دست یابید، این گونه خواب ها از طریق تفسیر مادى رؤیا هرگز قابل تعبیر نیستند و تنها با تفسیر فلاسفه روحى، و اعتقاد به استقلال روح مىتوان آنها را تفسیر کرد، بنا بر این از مجموع آنها به عنوان شاهدى براى استقلال روح مىتوان استفاده کرد .
د- خداوند در آیه 42 سوره مبارک زمر می فرماید :
اللَّهُ یَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِینَ مَوْتِها وَ الَّتِی لَمْ تَمُتْ فِی مَنامِها فَیُمْسِکُ الَّتِی قَضى عَلَیْهَا الْمَوْتَ وَ یُرْسِلُ الْأُخْرى إِلى أَجَلٍ مُسَمًّى إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ
- خداوند ارواح را به هنگام مرگ قبض مىکند، و ارواحى را که نمردهاند نیز به هنگام خواب مىگیرد، سپس ارواح کسانى را که فرمان مرگ آنها را صادر کرده نگهمیدارد، و ارواح دیگرى را (که باید زنده بمانند) باز مىگرداند تا سرآمد معینى، در این امر نشانههاى روشنى است براى کسانى که تفکر مىکنند.
خداوند براى اینکه روشن سازد همه چیز انسانها و از جمله حیات و مرگشان به دست خدا است مىگوید: خداوند ارواح را به هنگام مرگ قبض مىکند (اللَّهُ یَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِینَ مَوْتِها) و ارواحى را که نمردهاند نیز به هنگام خواب مىگیرد (وَ الَّتِی لَمْ تَمُتْ فِی مَنامِها) و به این ترتیب خواب برادر مرگ است و شکل ضعیفى از آن،
چرا که رابطه روح با جسم به هنگام خواب به حد اقل مىرسد و بسیارى از پیوندهاى این دو قطع مىشود.
بعد مىافزاید: ارواح کسانى را که فرمان مرگ آنها را صادر کرده نگه مىدارد (به گونهاى که هرگز از خواب بیدار نمىشوند) و ارواح دیگرى را که فرمان ادامه حیاتشان داده به بدنهایشان باز مىگرداند تا سرآمد معینى (فَیُمْسِکُ الَّتِی قَضى عَلَیْهَا الْمَوْتَ وَ یُرْسِلُ الْأُخْرى إِلى أَجَلٍ مُسَمًّى).
آرى در این مساله آیات و نشانههاى روشنى است براى کسانى که تفکر مىکنند (إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ).
از این آیه امور زیر به خوبى استفاده مىشود:
1- انسان ترکیبى است از روح و جسم، روح گوهرى است غیر مادى که ارتباط آن با جسم مایه نور و حیات آن است.
2- به هنگام مرگ خداوند این رابطه را قطع مىکند، و روح را به عالم ارواح مىبرد و به هنگام خواب نیز این روح را مىگیرد، اما نه آن چنان که رابطه به کلى قطع شود، بنا بر این روح نسبت به بدن داراى سه حالت است:
ارتباط تام (حالت حیات و بیدارى) ارتباط ناقص (حالت خواب) قطع ارتباط به طور کامل (حالت مرگ).
3- خواب چهره ضعیفى از مرگ است، و مرگ نمونه کاملى از خواب! 4- خواب از دلائل استقلال و اصالت روح است، مخصوصا هنگامى که با رؤیا آنهم رؤیاهاى صادقه توأم باشد این معنى روشنتر مىشود.
5- بعضى از ارواح هنگامى که در عالم خواب رابطه آنها با جسم ضعیف مىشود گاه به قطع کامل این ارتباط مىانجامد به طورى که صاحبان آنها هرگز بیدار نمىشوند، و اما ارواح دیگر در حال خواب و بیدارى در نوسانند تا فرمان الهى فرا رسد.
6- توجه به این حقیقت که انسان همه شب به هنگام خواب در آستانه مرگ قرار مىگیرد درس عبرتى است که اگر در آن بیندیشد براى بیدارى او کافى است.
ما فکر مىکنیم چیزى که سبب شده دانشمندان امروز از بیان تفسیر روشنى براى مساله خواب عاجز بمانند همان تفکر مادى آنها است، آنها مىخواهند بدون قبول اصالت و استقلال روح این مساله را تفسیر کنند، در حالى که خواب قبل از آنکه یک پدیده جسمانى باشد یک پدیده روحانى است که بدون شناخت صحیح روح تفسیر آن غیر ممکن است.
قرآن مجید در آیات فوق دقیقترین تفسیر را براى مساله خواب بیان کرده، زیرا مىگوید خواب یک نوع قبض روح و جدایى روح از جسم است اما نه جدایى کامل.
به این ترتیب هنگامى که به فرمان خدا پرتو روح از بدن برچیده مىشود و جز شعاع کم رنگى از آن بر این جسم نمىتابد، دستگاه درک و شعور از کار مىافتد، و انسان از حس و حرکت باز مىماند، هر چند قسمتى از فعالیتهایى که براى ادامه حیات او ضرورت دارد، مانند ضربان قلب و گردش خون و فعالیت دستگاه تنفس و تغذیه ادامه مىیابد.
ه- موضوع خواب در روایات نیز مورد توجه قرار گرفته است .
در حدیثى از امام باقر علیه السلام مىخوانیم: ما من احد ینام الا عرجت نفسه الى السماء، و بقیت روحه فى بدنه، و صار بینهما سبب کشعاع الشمس، فان اذن اللَّه فى قبض الا روح اجابت الروح النفس، و ان اذن اللَّه فى رد الروح اجابت النفس الروح، فهو قوله سبحانه اللَّهُ یَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِینَ مَوْتِها ... هر کس مىخوابد نفس او به آسمان صعود مىکند و روح در بدنش مىماند، و در میان این دو ارتباطى همچون پرتو آفتاب است، هر گاه خداوند فرمان قبض روح آدمى را صادر کند روح دعوت نفس را اجابت مىکند، و به سوى او پرواز مىنماید، و هنگامى که خداوند اجازه بازگشت روح را دهد نفس دعوت روح را اجابت مىکند و به تن باز مىگردد، و این است معنى سخن خداوند سبحان که مىفرماید: اللَّهُ یَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِینَ مَوْتِها «1» و «2».
ضمنا از اینجا مساله مهم دیگرى که مساله رؤیا (خواب دیدن است) نیز حل مىشود، چرا که بسیارند خوابهایى که عینا یا با مختصر تغییرى در خارج واقع مىشوند.
تفسیرهاى مادى از بیان و توجیه این گونه خوابها عاجزند، در حالى که تفسیرهاى روحى به خوبى مىتوانند این مطلب را روشن سازند، زیرا روح انسان به هنگام جدایى از تن و ارتباط با عالم ارواح حقایق بیشترى را مربوط به گذشته و آینده درک مىکند، و همین است که اساس رؤیاهاى صادقه را تشکیل مىدهد
از روایاتى که مفسران در ذیل آیات فوق ذکر کردهاند نیز به خوبى روشن مىشود که خواب در اسلام به عنوان حرکت روح به سوى عالم ارواح شمرده شده، و بیدارى بازگشت روح به بدن و نوعى حیات مجدد است.
در حدیثى از امیر مؤمنان على ع مىخوانیم که به یارانش چنین تعلیم مىداد: لا ینام المسلم و هو جنب، لا ینام الا على طهور، فان لم یجد الماء فلیتیمم بالصعید، فان روح المؤمن ترفع الى اللَّه تعالى فیقبلها، و یبارک علیها، فان کان اجلها قد حضر جعلها فى کنوز رحمته، و ان لم یکن اجلها قد حضر بعث بها مع امنائه من ملائکته، فیردونها فى جسده: مسلمان نباید با حالت جنابت بخوابد، و جز با طهارت وضو به بستر نرود، هر گاه آب نیابد تیمم کند، زیرا روح مؤمن به سوى خداوند متعال بالا مىرود، او را مىپذیرد و به او برکت مىدهد، هر گاه پایان عمرش فرا رسیده باشد او را در گنج هاى رحمتش قرار مىدهد، و اگر فرا نرسیده باشد او را با امنائش از فرشتگان به جسدش باز مىگرداند
در حدیث دیگرى از امام باقر ع چنین مىخوانیم: اذا قمت باللیل من منامک فقل الحمد للَّه الذى رد على روحى لاحمده و اعبده: هنگامى که در شب از خواب برمىخیزى بگو حمد خدایى را که روح مرا به من بازگرداند، تا او را حمد و سپاس گویم و عبادت کنم و حدیث در این زمینه بسیار است.
تفسیر نمونه، ج19، ص: 485
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
لوگوی دوستان
پیوندهای مفید
فهرست موضوعی یادداشت ها
موضوعات ساختاری وبلاگ
مشترک شوید